به نام خدا

پارچه از جمله محصولاتی است که خریدار آن مشخص است . توضیح میدهم که "خریدار آن مشخص است " یعنی چه ؟

بدیهی است پسند ، انتخاب و خرید پارچه به سلیقه افراد بستگی دارد . چه بسا پارچه ای با نقش و نگاری خاص مدتها در قفسه فروشگاه باقی بماند و فروش نرود ولی پارچه ای دیگر که شاید به ظاهر کم جلوه بنماید فروش برود .

هر چند در پارچه فروشی این موضوع عمومیت ندارد ولی در تعریف واقعی  "سلیقه " بسیار تعیین کننده است ، چراکه با قاطعیت می توان گفت فروش یا عدم فروش پارچه نمی تواند دلیل کافی بر رجحان یا نقصان آن پارچه نسبت به دیگر پارچه ها باشد.

در این میان "سلیقه" خود تابع عوامل بسیاری است ، و نکته جالب اینجاست که اصولا نمی توان این عوامل را بر شمرد چرا که وقتی صحبت از  "سلیقه "به میان می آید تمام فاکتورهای تعریف کننده سلیقه خود تابعی از سلایق بوده که آنهم می تواند متغیر باشد و در واقع همین طور هم هست .

آنچه تاحدودی گستردگی دامنه سلیقه ها را محدود می کند نتایج برآوردی تخمینی از مقبولیت یک محصول یا به عبارت دیگر نتایج خرید قالب مشتریان از بین انواع مدل های پارچه هاست. این موضوع در صنعت منسوجات و پوشاک در کنار موضوع مصطلح مد قرار می گیرد .

مد یا همان "سلیقه"ی اکثریت در یک محصول با مشخصات خاص را همه در برهه هایی دیده ایم و آن زمانی است که یک رنگ یا طرح یا جنسی مشخص طرفدار یا خواهان بیشتری پیدا میکند . با این وجود این موضوع هیچ منافاتی با فروش دیگر محصولات ندارد و این تمام زیبایی خریداری و فروشندگی است ، جایی که سلیقه ای با اطمینان دست بر پارچه ای کم طرفدار میگذارد و به همگان حضور همه جانبه ی "سلیقه" ی خویش را اثبات میکند و اساسا اینجاست که کلمات به دیدار و کرنش در برابر یکدیگر کنار می آیند.

احترام به سلایق بدون هیچ داوری و حاشیه ای از اسباب کار پارچه و بطریق اولی از اسباب فرهنگ و اصولا لازمه انسان بودن است .